آمدن حکمتیار به معنی بر هم خوردن فرمول 50-50 است؟

© Photo / کسراآمدن حکمتیار به معنی بر هم خوردن فرمول 50-50 است؟
آمدن حکمتیار به معنی بر هم خوردن فرمول 50-50 است؟ - اسپوتنیک افغانستان
عضو شوید
آمدن حکمتیار به کابل قطعی است، سهیم شدنش در میان نظام حتمی است و با آمدنش بر هم خوردن فرمول 50-50 حکومت وحدت ملی هم حتمی است که در این میان جمعیت اسلامی از همین حالا نمی تواند بر هم خوردن این فرمول خود ساخته را تحمل نماید.

به گزارش اسپوتنیک به نقل از مقاله منتشر شده از شبکه اطلاع رساني افغانستان(afghanpaper): درست است که حزب اسلامی در جنگ های میان تنظیمی بعد از به قدرت رسیدن مجاهدین در کابل، بسیار فعال بوده و نمی توان در کشتار مردم بیگناه کابل، این حزب را دخیل ندانست اما حقیقت این است که تنظیم های جمعیت، وحدت، اتحاد و سایر تنظیم های خرد و کوچک هم در این جنگ نظر به قدرت و توان شان سهم خود را در این بربادی داشته اند.
جمعیت اسلامی که دارنده تشکل نظامی نسبتا منظمی چون شورای نظار بود، در بربادی کابل کمتر از حزب اسلامی سهیم نبوده است، وحشت و بربریت میان تنظیم های وحدت و اتحاد سیاف در آن برهه چگونه قابل توجیه اند؟ جمعیت اسلامی در آخر کار هم تحت بمباران های هواپیماهای B52 و راکت های کروز امریکا داخل کابل شده و آخرین معامله را با حکومت دست نشانده آمریکا انجام داد، یعنی بار دیگر بر خون شهدای وطن پا گذاشته داخل کابل گردید.
حکومت کابل که در یک معامله جنایتکارانه، کشورهای متجاوز و همان تنظیم های… (اکثرا تنظیم جمعیت) شکل گرفت، بار دیگر هم سکوی رهبری را ظاهرا به دست همین… ها قرار داد که خوشبختانه در هر قدم، به خودشان و به حامیانشان شرم آفریدند و لنگان لنگان تا این جای تاریخ رسیدند.
حزب اسلامی گلبدالدین (حکمتیار) که در طول دهه های اخیر اکثرا موقف اپوزیسیون مخالف دولت افغانستان را داشته است، اینک به ندای صلح دولت کنونی جواب مثبت داده است و چنانکه دیده می شود قدم های مثبتی در این راستا از طرف هر دو جانب برداشته شده است. حزب اسلامی بلا تردید بعد پشت سر گذاشتن مخالفت هایش با دولت، حالا بر این شده است که برای شریک شدن در مدیریت دولت افغانستان از راه صلح با دولت افغانستان کنار آمده و نخستین مبتکر صلح در افغانستان باشد.
آمدن مسالمت آمیز حکمتیار به کابل با توجه به چگونگی دخول حمعیت اسلامی تحت حمایت بمب افگن های آمریکا و متحدینش به کابل، برای حزب اسلامی یک امتیاز بوده و حیثیت سیاسی این حزب را در مقابل حزب رقیبش (جمعیت اسلامی) برجسته تر می سازد. هر چند بسا از تحلیلگران و صاحب نظران، در مورد صلح با حکمتیار دیدگاه های مختلفی را ارایه می دارند و هریک از این دیدگاه ها نشاندهنده علایق این تحلیلگران نسبت به حکمتیار می باشند که در این میان مخالفان و موافقان این روند به نظر رسیده فضای سیاسی را بخود معطوف می دارند.
آنچه حقیقت است این است که آمدن حکمتیار به کابل قطعی است، سهیم شدنش در میان نظام حتمی است و با آمدنش بر هم خوردن فرمول 50-50 حکومت وحدت ملی هم حتمی است که در این میان جمعیت اسلامی از همین حالا نمی تواند بر هم خوردن این فرمول خود ساخته خاینانه را تحمل نماید. جلسات و نشست های اخیر عطا محمد نور با مقامات ارگ چنین می رساند که جمعیت اسلامی از همین حالا آثار منزوی شدنش را به خوبی مشاهده نموده و برای نجات از این انزوا قبل از ورود امیر حزب اسلامی به کابل تمام گزینه هایش را فعال ساخته است، زیرا با حضور حزب اسلامی در میدان این سیاست، برگزاری چنین مجالس و نشست ها برای جمعیت اسلامی و مبتکر فعلی اش عطامحمد نور میسر نخواهد بود.
جمعیت اسلامی که در دهه های اخیر بنا به قلدری ها و وحشت و دهشت افگنی های گروه معینی از قلدران معلوم الحال (اکثرا) پنجشیری حیثیت و محبوبیت سیاسی اش را در میان مردم عوام به شدت از دست داده است، اینک باید بیشتر از پیش بترسد! تجرید عینی این حزب از طرف مردم عوام و موجودیت بحران درون حزبی این تنظیم، عوامل دیگری اند که رهبرانش را بیشتر از پیش بفکر فرو برده است تا بتوانند خود را جمع نمایند اما حالا دیگر ناوقت شده است، گویی مبارزات در میدان رقابت سیاسی افتاده است و حزب اسلامی با ابتکار اخیرش خود را به گول نزدیکتر ساخته است!
نکته دیگر باخت جمعیت سیاسی در این بازی این است که اکثر رهبران این تنظیم در گودال سرمایه گذاری های حرام افتاده اند، برای جمع آوری پول و ثروت اندوزی مافیایی از هیچ گزینه ای دریغ ننموده اند، از فروش سلاح و مهمات گرفته تا غارت نمودن بیت المال و از اختطاف انسان گرفته تا قاچاق مواد مخدر، همه و همه گزینه هایی اند که رهبران عالیقدر جمعیت اسلامی برای پولدار شدن بکار برده اند، هریک از رهبران جمعیت اسلامی گروهای عملیاتی خود را دارند و در برخورد با معاملات دولتی نیز از همین گزینه ها کار گرفته اند.
جابجایی اعضای خانواده، اقارب، خویشاوندان و در نهایت همفکران شان از طرف رهبران تنظیم جمعیت در نهادهای دولتی دلایل دیگری اند که فراگیر بودن و همه گیر بودن این تنظیم را زیر سوال برده و وسعت محبوبیتش را تا سطح یکی دو ولایت پایین آورده است. امضای توافقنامه صلح حکمتیار با دولت، بیرون شدن نام حکمتیار از لیست سیاه شورای امنیت سازمان ملل متحد و بیرون کشیدن اعضای حزب اسلامی از محابس افغانستان، انکشافات دیگری اند که جمعیت اسلامی را بیشتر به چالش کشیده اند، هرچند جمعیتی ها این موضوع را بخود نگرفته و تلاش دارند با تلاش های ناکام برای احیای موقف سیاسی حزب شان دست و پا نمایند اما از کجا معلوم که رهبران متفرق این حزب بتوانند حداقل پراگندگی خود را جمع و جور نمایند؟
جمعیت اسلامی که زمانی یک حزب تمام عیار راستگرای افراطی بود، حالا با درک موقعیتش در پایه پست سیاسی، موضعگیری راستگرایانه افراطیش را کنار گذاشته و بظاهر چنین می نمایاند که یک حزب ملیت گراست، با این موضع گیری اش این حزب به جای اینکه از جایگاه مستحکم تری برخوردار گردد، حیثیت سیاسیش را بیشتر ضربه زده و تلاشش را به نفع گروه های سکتاریستی رقم زند، این امر جمعیت اسلامی را در دو راهه قرار داده و انزوا تشکیلاتی اش را حتمی می سازد.
سکتاریستان بی مایه که تعدادشان انگشت شمار و ساحه فعالیت شان از یکی دو ولایت شمال کشور فراتر نبوده است، این وضعیت جمعیت اسلامی را برای خود یک شانس طلایی پنداشته و تلاش دارند از تنور داغ بحران جمعیت اسلامی به نفع خود سود ببرند اما سکتاریستان (چپگرا دیروز) کجا و جمعیتی های (راستگرای افراطی) کجا؟
هرچند آقای حکمتیار هم همان افراطی معلوم الحال وقت است، کسی است که زخم دشنه خون آلود وی و سلاح به دستانش هنوز هم بر پیکر ملت ما آشکار است، نمی توان به هیچ صورتی به وی اعتماد نمود اما از کجا معلوم که روند کنونی اش با دولت وحدت ملی از پروژه های قبلا ترتیب شده وی در تبانی با بادارانش نباشد؟ اگر خواست کشورهای متجاوز همین باشد که صلح حداقل در کشور تامین گردد، صلح با حکمتیار آغاز و تداومش با مزدوران دیگر (طالبان) خواهد بود، دیده شود که این صلح به کجا خواهد انجامید، آنچه آشکار است، این است که جمعیت اسلامی به میدان آخر از هم پاشی اش رسیده است.     

نوار خبری
0
برای شرکت در گفتگو
ورود به سیستمیا ثبت نام کنید
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала