آدمرباییها در افغانستان با انگیزههای بسیار متفاوتی سازماندهی و اجرا میشود و هرگز نمیتوان انگیزهی واحدی برای آن در نظر گرفت. اما بازهم انگیزههای ذیل را میتوانیم جزء انگیزههای عمدهی اختطافها برجسته نماییم.
آدمربایی به مثابهی تجارت:
بسیاری از آدمرباییها به هدف اخاذی صورت میگیرند. تقریباً در تمام ولایات افغانستان باندهای مافیاییایکه از آدمربایی به مثابهی تجارت استفاده میکنند، فعال اند. این باندها معمولاً خانوادههای ثروتمند و متمول را نشانه میروند و با ربودن یکی از اعضای فامیل، خواهان پول (مبلغ هنگفت) میشوند. باندهای آدمربا اکثراً مسلح و خشن اند. وقتی کسی را میربایند، به خانوادهاش اطلاع داده و برای تحویلدهی پول مهلت تعیین کرده و تهدید میکنند که اگر تا مهلت معیینه، پول مورد نظر را در محلی مورد نظر آنها حاضر نکنند، به فرد ربوده شده صدمه خواهند زد و حتا ممکن است او را به قتل برسانند. اولین توصیهی اینگونه باندها به خانوادهی فرد ربودهشده این است که موضوع را با نیروهای امنیتی در جریان نگذارد. اما آیا نیروهای امنیتی تهدیدی برای این باندها اند؟ جواب این سوال تقریباً منفی است. گسترهی این گونه آدمرباییها به حدی است که بسیاری از سرمایهداران، قید سرمایهگذاری و فعالیت در افغانستان را زدهاند و سرمایهی خویش را به کشورهای دیگر منتقل کرده اند. در بعضی موارد حتی ثابت شده که این باندها، در هماهنگی با بعضی از نیروهای امنیتی قرار دارند و از این طریق حاشیهی امنی برای خویش ساخته اند.
یک سرمایه دار افغان که نخواست نامش فاش گردد به اسپوتنیک گفت:
دو سال قبل در وقت ادای نماز شام در مسجد توسط افراد ناشناس اختطاف شدم. به گفته وی در جریان اختطاف 2 تن که یکی از آنها پسر کاکایم بود، کشته شدند.
وی که تا حالا کابوس آن روزهای سخت را می بیند، با مکث و آهی بلند می گوید، بسیار زیاد شکنجه ام دادند. وقتی دلیل اختطاف اش را پرسیدیم گفت: پول، مبلغ هنگفتی، تجارت و…
وی افزود، من مقداری که آنها گفته بودن را نداشتم، نمیدانستم چی کار باید بکنم. هر روز اذیتم می کردند، از من فیلم می گرفتند و به خانواده ام ارسال می کردند. برادرانم مقدار پول معیینه را تهیه و مرا آزاد کردند. چندین بار مرا به مکان تعیین شده می بردند، اما تحویلم نمیداند. ترس داشتند که مبادا با پولیس هماهنگی شده باشد. بالاخره یک روز مرا داخل یک زباله دانی انداختند و بعد از دریافت پول، ادرس مرا به اعضای خانواده ام دادند.
خبرنگار ما در کابل نیز خودش شاهد اختطاف برادر همین فرد سرمایه دار بود که خوشبختانه از دام اختطاف چیان توانست فرار کند. وی که یک از مقامات بلند رتبه دولت است، دو هفته قبل در مرکز شهر کابل مورد سوء قصد اختطاف قرار گرفت و با وجود شلیک و اخطار توانسته بود از چنگ آدم ربایان فرار کند.
آدمربایی به هدف اخاذیهای سیاسی
هرچند که اکثریت آدمرباییها به هدف اخاذی پولی صورت میگیرند و در سایهی بیتفاوتی حکومت به یک تجارت بدل شده، اما همیشه پای پول وسط نیست. بازیهای سیاسی در افغانستان عمدتاً با خشونت همراه است. بارها اتفاق افتاده که آدمرباییها به منظور تحمیل خواستهای سیاسی صورت گرفته است. ربودن مسافرین به صورت گروهی از مسیر شاهراهها و ربودن کارمندان خارجی در کابل و ولایات افغانستان به منظور اعمال فشار بر حکومت افغانستان و شرکای بینالمللیاش مبنی بر تبادلهی افراد را همه شاهد بودهایم. اینگونه آدمرباییها را میتوان گفت که به منظور اخاذیهای سیاسی سازماندهی میشوند.
جاوید احمد کارگر خبرنگار و فوتوژورنالیست در گفتگو با اسپوتنیک گفت: در سال 2017 در ولایت کندز به حیث خبرنگار و فوتوگرافر فعالیت می کردم. زمانیکه شهر کندز برای اولین بار بدست طالبان سقوط کرد و تمام نیروهای امنیتی در میدان هوایی این کشور در محاصره طالبان قرار گرفتند، من نیز با آنها حضور داشتم و با بازپس گیری این شهر از میدان هوایی برای رسانه ها اخبار، ویدیو و عکس تهیه و حقایق جنگ را نشر می کردم. ناگفته ها را می گفتم و به همین دلیل بارها مورد تهدید قرار گرفتم. وی در ادامه صحبت هایش گفت: طالبان از نشر حقایق جنگ راضی نبودند و با اختطارهایشان به گونه های مختلف مرا تهدید می کردند. این خبرنگار افزود: موضوع را با قوماندان زون پولیس 888 در میان گذاشتم و پس از آن کندز را ترک کرده و به کابل آمدم. و اینجا نیز با خطر اختطاف و مواجه هستم. وی که برنده اولین فوتوگرافر خبری ساحات جنگی سال 1396 از سوی دفتر نی می باشد، می گوید، چندین بار مورد سوء قصد اختطاف قرار گرفته و هدف آن هم فقط حقایق از اوضاع کشور می باشد. او می گوید، کابل هستم و اینجا هم شهر امنی برای افراد سرشناس چون خبرنگاران و دیگر افراد سیاسی و فعالین مدنی نمی باشد. آقای کارگر می افزاید، صاحب 5 طفل می باشم و نگران آنها هستم و همین خودش رنج آوار است.
آدمربایی با انگیزهی انتقام
گاهی وقتها، آدمربایی نه برای پول است و نه برای تحمیل خواستهای سیاسی؛ بلکه به منظور گرفتن انتقام است. جامعهایکه در آن قانونمندی رعایت نمیشود، گرفتار خودسریهای بسیاری است و یکی از این خودسریها، دشمنیهای فردی-گروهی است که منشاء آن هرچیزی میتواند باشد. معمولاً وقتی یکی از طرفین دشمنی، از طرف مقابل صدمه و زیان میبیند و جبران آن در مراجعه به قانون ممکن نمیباشد، برای گرفتن انتقام خویش دست به هرکاری و از جمله به اختطاف میزند.
مشوقهای آدمربایی
آدمربایی چه به عنوان تجارت، چه به عنوان اخاذیهای سیاسی یا هر عنوان دیگری، یکی از مجراهای تولید وحشت در جامعه است. پیشهایکه تا اینجای کار، قربانی بسیاری از مردم گرفته است. قوانین نافذهی افغانستان برای اختطاف و آدمربایی جزای بسیار سنگینی را در نظر گرفته است. پس چرا این پیشه هر روز فربهتر و فراگیرتر میشود؟
پاسخ به این سوال ساده است. افغانستان از عدم حاکمیت قانون، فقر، افسارگسیختگی امنیتی، بیسوادی و افراطیت رنج میبرد و هرکدام اینها میتواند مشوق آدمربایی باشد. اما مهمترین مشوق آدمربایی، عدم حاکمیت قانون است. آدمرباها، آدمهای معمولی نیستند. آنها شبکهیی، سنجیده و زمانبندی شده کار میکنند. آنها میدانند که ممکن به چنگ قانون بیافتند. برای همین اولویت آنها ایجاد شبکه با نیروهای امنیتی و مقامات قضایی است تا در برابر خطرات احتمالی، سپر حداقلی را داشته باشند. مجبوریتهای اقتصادی و بیسوادی را هرچند که نمیتوان نادیده گرفت، اما مشوق اصلی آدمربایی محسوب نمیشوند.
تا زمانیکه نیروهای امنیتی و قضایی در خصوص قضایای اختطاف اغماض به خرچ دهند و هزینهی جرم را همچنان در پایینترین سطح ممکن نگهدارند، آدمرباییها ادامه خواهند یافت. اما زمانیکه نیروهای امنیتی علیه این پدیده جدیت به خرج دهند و قضا نیز در تطبیق قانون و مجازات درنگی نکند، جامعه کمتر شاهد آدمربایی خواهد بود.
ممکن سوال خلق شود که نیروهای امنیتی و قوهی قضائیه چرا در برابر باندها تمکین میکنند؟ از سه حالت بیرون نیست.
1- شریک اند
2- رشوه میگیرند
3- مصلحتها و نسبتهای خانوادگی یا رفاقت دارند