مولف کیوین ویلیامسون (Kevin Williamson) در مقاله منتشره در نشریه «The National Review»، چاپ امریکا در ادامه می نویسد، نظر به اینکه مدنیت ما ایمان بر تقدس ازدواج از دست داده، ما انواع نو تنهایی را سنجیده ایم.
عشق ورزیدن به چیزی با قلب به مراتب قبل تر، نسبت به عقل، صورت میگیرد. برعلاوه این، میتوان دوست داشت، بدون اینکه دانست که به خاطر چه. من شکسپیر، دیوید فوستیر ولیس و والت ویتمین (یا به گونه مثال، گروپ The Clash یا هنری رولینز) را درک میکنم، اما اینکه مسیقی باخ چگونه کار مینماید، قدرت «موبی دیک» از کجا میشود یا چرا تابلوی های کاراواجو جذاب تر شده — برای من معما است.
مولف میگوید، من از مدتها بدینسو آهنگ های لیونارد کوئین را دوست داشتم — و در این من تنها نبودم. اما برای آنکه درک کنم که جذابیت آن در چیست، وقت زیادی مرا گرفت. نظر به سادگی خود این آهنگ با آهنگ "Earth Angel" یا "Stand by Me" («فرشته زمین» و «با من بمان») قابل مقایسه است.
عشق آتشین و کشش بسوی خداوند در موسیقی، در الهیات ما، ولی عمده تر از همه — در روح ما، بصورت فشرده باهم خلط شده اند. در عنعنات مذهبی عقیده برآنست که فقط در راز ازدواج مرد و زن به طبیعت حقیقی خود که خداوند سنجیده، دست می یابند. مخالفت مذاهب با ازدواج های هم جنس بازان از همین ناشی میگردد.
ما محافظه کاریم، بخش عمده دو دهه اخیر به مناقشات بی پایان راجع به هم جنس بازی و نقش آن در زندگی اجتماعی — به ویژه در مورد آنچه که به ازدواج مربوط میگردد، منجر شده اند. این مساله نه اینکه کاملاً غیراخلاقی است، بلکه آنچه که با عنعنه ازدواج از آغاز سال های 1960 رخ داده، کاملاً غیرقابل قبول می باشد. شاید حتی به نظر رسد که صحبت ها راجع به هم جنس بازی — این دلیل صحبت نکردن راجع به چیزهای مهم دیگر می باشد که شایان بحث به مراتب بیشتر محسوب میشوند.
در این زمینه آنچه که به معنی تاریخی ازدواج بود، به چیزی مردود اجتماعی به جای ازدواج حقیقی منجر شده است… ما مدنیت غربی، به اطفال مبدل گشتیم که در تست پوهنتون ستینفورد ناکام شده اند (در تجربه به اطفال انتخاب بین تحفه تقدیر کمتر فوری یا جایزه زیاد در آن صورت که اگر با صبر منتظر آن بمانند، پیشنهاد میکردند — مترجم). ما لذت فوری میخواهیم. ما از ریشه های فرهنگی خود جدا شده ایم و فرق بین لذت و خوشبختی را فراموش کرده ایم.
سکس با گدی از همینجا ناشی میگردد.
در تورنتوی به زودی (رسماً) باردیل سکس با گدی در امریکای شمالی بوجود می آید. به مشتریان «خدمات شهوانی با زیباترین زن سلیکانی» پیشنهاد میگردند. در اروپا، جای که به فحشا اجازه داده شده، در فاحشه خانه ها بجای زن سکس با گدی پیشنهاد میکنند. در انگلستان مردی را که چنین گدی را از خارج با خود آورده بود، به جزای حبس محکوم نمودند. در امریکا چنین گدی ها ممنوع نیستند.
مارکیز دی ساد پیشبینی میکرد که نظم کهن جهانی را اوج بزرگ بداخلاقی و بی احترامی به خدا تخریب خواهد کرد و تهاجم سازمان یافته بر اساسات اخلاقی تا زمان ادامه خواهد یافت، تا آزادی کامل برقرار نگردد. دی ساد و پیروان او از ازدواج نفرت داشتند و تنفر از آنچه که از آن باقی مانده، ادامه دارد — به خاطریکه آنها از خود نظم جهانی و چیزهای که آن را خلق کرده، نفرت دارند.
از ثناخوان که در عشق زن و شوهر خلقت خداوندی را دیده بود، تا مناقشات راجع به اینکه کدام گدی های سکسی سلیکانی مجاز اند و کدام نه — اینست سیر تاریخ ما و اخبار مصائیب ما.
