اتهامات علیه کمپنی های بزرگ انترنتی، محکوم نمودن حکومات و همچنان بعضی چیزهای از زندگی او در مهاجرت در روسیه را در مصاحبه اختصاصی تلویزیون ZDF آلمان با ادوارد سنودن از ابتدا تا انتها خوانده میتوانید.
کریستیان زیویرس (Christian Sievers)
ZDF: ما با شما در حالات ویژه صحبت میکنیم. روز شما چگونه میگذرد؟ شما به آرامی از خانه می برآئید و به کار میروید؟
ادوارد سنودن: من از خانه، در فوند امریکایی آزادی مطبوعات کار میکنم و همچنان در پوهنتون ها در سراسر جهان تدریس میکنم و در کنفرانس ها در باره امنیت اطلاعاتی شرکت مینمایم. روز به این ترتیب سپری میگردد. چهار ساعت در روز با رسانه ها گفتگو میکنم و خوب است که در سال 2019 میتوان راجع به چنین چیزها صحبت نمود.
- پول را از کجا دریافت میکنید؟ چه کسی به شما می پردازد؟ آنهایی که شما همین اکنون برشمردید؟ یا روسیه نیز از شما حمایت میکند؟
- من واضحاً هیچگونه پول از روسیه نمی گیرم. من هیچگاهی این کار را نمی کردم. و در سال های اخیر بخت به من یاری کرده، من در تمام جهان حمایت کسب میکردم. و مردم میخواهند راجع به این صحبت کنند. و از همینرو من نیز به این نیاز ندارم. نمیدانم، چگونه میتوان این را روشنتر بیان کنم، اما من کاملاً مستقل ام. دولت به من پول مسکن را نمی پردازد. من، مانند همه، پول میترو و همه چیزهای دیگر را می پردازم.
- در حال حاضر، آقای سنودن، عجیب به نظر میرسد که شخصی ، مانند شما، که به دفاع از آزادی واقعی و خلاف نظارت کتلوی، بطور مشخص در روسیه پناهندگی کسب میکند. شما در کتاب خود نوشته اید که چگونه گاهی در خیابان ها راه میروید و سعی میکنید خود را، با پوشیدن کلاه، دستمال گردن یا عینک های دیگر، پنهان کنید. شما بیشتر از چه میترسید؟ تعقیب روسان یا امریکایان؟
- ولی، نمیتوان از روسان در روسیه خود را پنهان کرد. حالا این مواظبت عمده من نیست. اگر آنها میخواهند مرا از کلکین بیرون کنند، آنها میتوانند این کار را انجام دهند. با عین موفقیت آنها میتوانند مر به ایالات متحده به زندان ابدی روان کنند. اگر کسی حالا میخواهد به من ضرر برساند، پس این، اصلاً، حکومت است که من افشا کردم. اگرچه ... اما بر این توقف میکنیم.
- اما شما از این هراس ندارید که ولادیمیر پوتین در کدام لحظه به شما از مهمانوازی امتناع خواهد ورزید؟
- بلی، چنین چیزی، با تاسف، ممکن است. زمانیکه در اروپا سیاست عملی میشود که در صورت آن مخبران را از امریکا حفاظت نمی کند و فقط از عربستان سعودی روسیه یا چین حفاظت میکند، این مشکل پابرجا باقی می ماند. اینک یکی از غم انگیزترین درس های تاریخ. این برای افشاگران به چه معنی است؟ این به جهان راجع به چه صحبت میکند؟ این برای خود ما به چه معنی است، وقتیکه یگانه امکان برای کدام کسی که میخواهد به امریکا ضرر برساند، از جای می آید که از آنجا اصلاً انتظار او را هم نداشتند؟
- شما چه پاسخ میدادید، اگر آلمان می گفت:«خوب، بیائید نزد ما. ما به تو چیزی مانند پناهندگی میدهیم». مستقیماً فردا به برلین میرفتید؟
- این از همان روز اول قابل فهم بود. کسی از بینندگان، ممکن، این را نمی داند. من هیچگاه فیصله رفتن به روسیه اتخاذ نکرده ام. من در راه عزیمت به امریکای لاتین بودم. این حکومت امریکا مرا در روسیه نهگمیدارد: آنها پاسپورت مرا ملغا ساخت و من آنگاه مجبور شدم 40 روز را در میدان هوایی سپری کنم. من از 27 دولت، بشمول آلمان، فرانسه، ناروی – کشورهای که ما از آنها دفاع از مخبران را انتظار داریم، درخواست پناهندگی کردم. البته، من با کمال خوشی به آنجا میرفتم.
- کتاب شما، آقای سنودن، به طرز شگفت آور خصوصیت شخصی دارد. در انجا حتی داستان عشق نیز وجود دارد. شما درباره همسرتان چیزهای زیادی می نویسید. با کمال تعجب، وقتی در نظر بگیرید که نیمی از عمر خود را صرف کردید، تا در شرایط حداکثر محرمیت بمانید. چرا شما ناگهان همه چیز را به نمایش گذاشتید؟
- بدون مبالغه می توانم بگویم که نوشتن در مورد خودم دشوارتر از انداختن کبریت روشن و تخریب کردن تمام زندگی من در سال 2013 بود. اما وقتی امروز به جهان نگاه می کنم، وقتی به آنچه که داریم نگاه میکنم، به این اشتها برای استبداد، این همه جنبش های خودکامه سیاسی در دموکراسی های غربی نگاه می کنم ، این سوال بوجود می آید: با این همه چه کار می توان کرد؟ در حال حاضر من کمتر کاری کرده میتوانم، من فقط می توانم بر آن دست یابم، تا حرف مرا بشوند. اما در اینجا بحث ضروری است.
