بیماری که توان راه رفتن را از ربابه کوچک گرفت و حتا نمیتوانست شیرچوشکاش را به دست گیرد.
او سالهای زیادی را در خانه و دور از اجتماع و در تنهایی سپری کرد. دلتنگی و دور بودن از همبازیهای کودکی باعث شد که ربابه به نقاشی رو بیارود و از این طریق از تنهایی فرار کند.
او نقاشی را آغاز کرد اما با یک تفاوت بزرگ؛ قلم موی نقاشی را به دست نه بل به دهن گرفت. ربابه طرحها و تصویرهایی را با دهن نقاشی میکند که شاید کمتر کسی بتواند آن را با دست به تصویر بکشد.
ربابه محمدی میگوید:
«چهار سال میشود که نقاشی میکنم. راستش نقاشی را از دلتنگی و تنهایی آغاز کردم. از بس که در خانه دلتنگ میشدم، شروع کردم به نقاشی. در سالهای اول بیشتر کارتونی نقاشی میکردم و بعداها دوستها و خانواده تشویق کردند و به صورت جدی آغاز کردم».
ربابه به دلیل معلولیت حتا یک روز مکتب نرفته است و خواندن و نوشتن را از خواهر های بزرگتر از خودش آموخته است.
به گفته خودش، خواهران بزرگتر جایگاه معلم را برایش داشته اند:
«من اصلا تجربه نکردهام که یک روز مکتب بروم و در صنف باشم و استاد برایم درس بدهد. من خواندن و نوشتن را در خانه آموخته ام».
ربابه کارگاه نقاشی ندارد و در خانه کار میکند اما این هنر برای او منبع درآمد پول هم شده است. او برای خودش و گاهی هم در بدل دستمزد کار میکند و علاقهمندانش باید هفتهها و حتا ماهها معطل بمانند تا نوبت سفارش نقاشی شان از راه برسد.
اثرهایی که ربابه به تصویر کشیده است در نمایشگاه های داخل و بیرون از افغانستان به نمایش گذاشته شده اند.
ربابه در کنار نقاشی مصروف یادگیری زبان انگلیسی است و دوست دارد این زبان را به گونهی کامل بیاموزد.