جمعه، یکی از بولانی فروش منطقه که در لحظهی انفجار در ساحه موجود بود چشمدید اش را برای اسپوتنیک افغانستان چنین شرح میدهد: «این چهارمین انفجاری است که اتفاق میافتد، دو بار روبهروی کراچی ام انفجار شده است و یک بار بالاتر از ساحه ما و یک بار پایینتر از ساحه ما. در انفجار قبلی که چند ماه پیش در ایستگاه سرکاریز شهر کابل اتفاق افتاد خودم و برادرم زخمی شدیم. دیشب بعد از انفجار کاستر مسافربری آتش گرفته بود، آب انداختیم تا کاستر خاموش شود و تا آمدن پولیس و آمبولانس تعداد از زخمیان را از کاستر بیرون کردیم و نیم ساعت بعد از این انفجار صدا دیگری شنیدم که در کوچهی بالاتر انفجار صورت گرفت.»
رفت و آمدها مثل هر روز دیگر جریان دارد، موترها و مردم طبق معمول از همین ساحه گشت و گذار میکنند.
علی رضا ملک که در نزدیکی این ساحه دکان دارد به اسپوتنیک افغانستان گفت:« پیش دکان نشسته بودیم که صدای انفجار بلند شد، نزدیک به ساحه انفجار شدیم دیدیم که کاستر منفجر شده است و آتش گرفته است، بسیار یک صحنهی وحشتناک بود، تقریبا نصف از موتر کاستر تخریب شده بود و صحنهی بسیار وحشتناک بود.»علی جمعه دکاندار که در مقابل دکان اش انفجار شده است میگوید:« طبیعی است که همین طور حالت خطر، وحشت و ترس است، اگر دروغگو نشوم تعداد 15 نفر کشته و زخمی را دیدیم»
درختان تکههای از گوشت زخمیان و کشتهشدگان این حادثه در شاخههایش نشانی دارد.
در همین حال احمد مختار یکی از کارگران به اسپوتنیک میگوید:« انفجار را که بگذاریم، ما حتا از صدای افتادن بیل در زمین میترسیم، بخاطر که انفجار و انتحار است به همین سبب حتا از صدای افتادن یک سطل هم میترسیم.»
از نتیجهی گفتگوهای صلح خبری نیست ولی خشونت و انفجارها زیاد شده است.
مشخص نیست که دست کدام دستگاه پشت این انفجارها پنهان است.