امریکا در تلک افغانستان: آنها چاره جز دست زدن به وحشت ندارند

© AFP 2023 / RABIH MOGHRABIامریکا در تلک افغانستان: آنها چاره جز دست زدن به وحشت ندارند
امریکا در تلک افغانستان: آنها چاره جز دست زدن به وحشت ندارند - اسپوتنیک افغانستان
عضو شوید
وزارت خارجه روسیه خواستار خروج نیروهای امریکایی از افغانستان گردیده است. به گفته نماینده وزارت خارجه روسیه، عملیات امریکا در این کشور ناکام شده و مفکوره اعلام شده در امریکا راجع به تعویض قطعات چند هزار نفری توسط کمپنی خصوصی نظامی معقول نیست.

اناتولی ویسرمان در مقاله برای خبرگزاری «ریانووستی» می نویسد، میخواهم به این ارتباط خاطرنشان سازم که افغانستان — از نقطه نظر موقعیت جغرافیایی و مفهوم تاریخی محل بسیار جالب است. آن را بصورت منظم اشغال میکنند (اولین استیلاگر خوب مستندشده این سرزمین — سکندر مقدونی بود، ولی، البته، استیلاگران دیگر قبل از او نیز وجود داشتند). در عین حال هیچ یک از اشغالگران، از نقطه نظر مقیاس تاریخی، مدت زمان زیادی در آنجا تاب نیاورده است. واقعیت امر اینست که افغانستان به ذات خود — منطقه بسیار صعب العبور کوهستانی و فقیر است. شرایط طبیعی آنجا چنین است که زراعت محلی با امکانات نهایی خود به بسیار مشکل میتواند فقط آنها را تغذیه کند که مستقیماً در آن مصروف کارند. فقط در دوران شوروی، وقتیکه به ساکنان محلی به سخاوتنمدی خاص کود کیمیاوی، تخنیک زراعتی و حتی موسسات برای تولید آنها ارسال میکردند، امکان بلندبردن مولودیت کار به حد کافی فراهم شده بود و محصولات زراعتی امکان بازپرداخت کریدیت های اتحاد شوروی را که با شرایط سهل در اختیار این کشور قرار داده شده بودند، فراهم ساخت (این کریدیت ها خصوصیت غارتگرانه نداشتند). کشور قبل از دستیابی بر تخنیک زراعتی حتی به مقیاس آسیای مرکزی بسیار فقیر بود. و مطابقاً برای اشغالگران قابل دلچسپی خاص نبود.

© Sputnik / V.Kiselev /  مراجعه به بانک تصاویر بند برق آبی نغلو، ولایت کابل، افغانستان
بند برق آبی نغلو، ولایت کابل، افغانستان - اسپوتنیک افغانستان
بند برق آبی نغلو، ولایت کابل، افغانستان

یگانه ارزش این منطقه موقعیت جغرافیایی آن بود که در محل تقاطع راه های مواصلاتی بین مناطق بسیار موثر برای فعالیت های اقتصادی قرار داشت. تا این اواخر بخش قابل ملاحظه مردم طرز زندگی کوچی داشت و از همینرو در آنجا ایجاد آن اساسات دولتی که در اقتصاد معمولاً بنام «باندیتیزم مستقر» یاد میشود، دشوار بود. این زمانی است که مردم نو در نزدیکی حضور نمی یابند و بصورت متواتر عین مردم را توسط موسسات اقتصادی غارت میکنند. ولی این غارت عاید باثبات به بار نمی آورد.
از همینرو در افغانستان، در ماهیت امر، دولت واحد متمرکز در طول بخش اعظم تاریخ آن وجود نداشت. و آنهایی که خود را در افغانستان حکمروایان می شمردند، فقط تا زمان با این هویت در صورت باقی می ماندند که بر اصل «زندگی کن و مجال زیستن را به دیگران هم فراهم کن» فعالیت میکردند و از اتباع خود فقط حد مطلقاً اصغری مالیات جمع آوری میکردند که برای اعاشه و اباته محقر دربار شاهی کفایت میکرد و صحبت بر سر ایجاد ارگان های ثابت مالیاتی و تمویل مالی کدام پروژه های اقتصادی از طرف دولت مطرح نبود.
از همینرو، آنهایی که در زمانه های مختلف افغانستان را اشغال میکردند، به این کار فقط برای آن دست می زدند، تا از طریق آن خود را به سرزمین های مفید برسانند و یا از سرزمین های خود (یا مستعمره های خود) در برابر نفوذ دیگران دفاع نمایند.
بطور مثال، بخش اعظم رویارویی امپراطوری روسیه تزاری و امپراطوری انگلیس که در حوالی قرون XVIII-XIX آغاز گردید، از این امر ناشی میشد که انگلستان هراس داشت که روسیه که کنترول آسیای میانه را مجبوراً به خاطر جلوگیری از یورش های متواتر چپالولگران و غارتگران مختلف از آنجا بر خاک روسیه به دست گرفته بود، دیر یا زود وارد افغانستان خواهد گردید. و بعداً، زمان که متقاعد گردد که در آنجا چیزی وجود ندارد، از طریق آن به هند بریتانوی (یعنی خاک پاکستان و هند معاصر) وارد خواهد شد.
به همه معلوم است که انگریزان خود چند بار جهت قایم نمودن سلطه خود بر افغانستان تلاش ورزیدند، ولی با مقاومت دندان شکن ساکنان این سرزمین مواجه شدند.
سرحد کنونی بین افغانستان و پاکستان (خط دیورند) در سال های 1870 بصورت بسیار شرطی تعیین شده است. مردم ساکن در دو طرف آزادانه از آن عبور و مرور میکنند.
اتحاد شوروی در افغانستان تعداد زیادی موسسات اقتصادی ایجاد کرده بود و به این ترتیب، تهداب اقتصاد معاصر کشور را در طول چند دهه گذاشته بود. این کار به خاطر ایجاد شرایط زندگی بهتر برای ساکنان این سرزمین روی دست گرفته شده بود.
نظامیان شوروی در افغانستان
ولی طوریکه معلوم است، در ابتدا عملکرد عجولانه چپگراین محلی (که ما تا اندازه آنها را مارکسیستان میدانستیم، ولی آنها فقط مارکسیستان به روحیه تروتسکی بودند که همه چیز را بصورت کامل و در آن واحد به هر بهایی میخواستند و کار تدریجی و عیارشده اعمار زندگی مرفه را به دست خود دوست نداشتند)، و بعداً، در نتیجه بازی امریکایان بازهم نسبت همان هراس از تهدید استفاده از افغانستان به مثابه وسیله نفوذ به خاک ما و تشویق جنایتکاران جهت حملات بر خاک اتحاد شوروی، ما را به وارد ساختن قطعات محدود به افغانستان مجبور ساخت. اگرچه این نیروها از نقطه نظر خالصاً نظامی در آنجا بسیار موفقانه فعالیت میکردند — خنداور است که در صورت برخورد اردوی معاصر با تروریستان چیزی دیگر را توقع داشت- ولی از نقطه نظر سیاسی این کار بر حیثیت و اعتبار ما ضربه دردناک وارد ساخت.

© Sputnik / Aleksander Graschenkov سی آی ای چگونه هنگام حضور شوروی در افغانستان به آتش جنگ دامن می زد
 سی آی ای چگونه هنگام حضور شوروی در افغانستان به آتش جنگ دامن می زد - اسپوتنیک افغانستان
سی آی ای چگونه هنگام حضور شوروی در افغانستان به آتش جنگ دامن می زد

«پلان C» امریکا برای افغانستان:بگذار آنها خود به خاطر کشور خود بجنگند
ولی امریکایان، با مداخله نظامی در افغانستان، نیز این کشور را قبل از همه به مثابه چهاراهی ترانسپورتی بررسی میکرد. آنها میخواستند آن را به وسیله تهدید برای ایران که آنها تا به حال از آن، بعد از آن که در آنجا شاه طرفدار امریکا ایران را سرنگون ساختند، بسیار نفرت دارند. ولی برای آن که تهدید واقعی برای ایران ایجاد کنند، باید قطعات جدی نظامی را وارد میکردند، زیرا اردوی ایران به هیچ وجه گروه های نامنسجم چریکی نیست و طوریکه جنگ ایران — عراق نشان داد، آنها جنگیده میتوانند و از جنگ هراس ندارند. از همینرو امریکایان از طریق افغانستان تهدید جدی برای ایران ایجاد کرده نتوانستند. آنها بنابر ملحوظات داخلی سیاسی نتوانستند به افغانستان چنان تعداد نیروها وارد سازند که ایران آنها را به مثابه تهدید واقعی تلقی میکرد. از جانب دیگر، آنها با تفاوت از ما، قصد ایجاد ساختار باثبات اقتصادی در افغانستان نداشتند و برعلاوه — به تخریب آنچه که قبلاً ساخته شده بود، مساعدت میکردند. به خاطر که امریکا با افغانستان همسرحد نیست و فقط کشورهای با آن همسرحد اند که یا برای امریکا بی تفاوت و یا دشمن اند. از همینرو این به نفع امریکا است تا در آنجا بی نظمی هرچه بیشتر و گروه های جنایتکار وجود داشته باشند (امریکایان از اصل بی نظمی تحت کنترول در آنجا پیروی میکنند).
ویسیرمان مینویسد، تا جای که من قضاوت کرده میتوانم، رئیس جمهور و حکومت فعلی افغانستان قدرت واقعی کمتر نسبت به شاهان افغان، حتی کمتر از حزب دموکراتیک خلک دارند. قابل یاداوری است که حتی زمانی که نیروهای اتحاد شوروی از افغانستان خارج شدند، حکومت حزب دموکراتیک خلک نیز طی چند سال نیروی محسوس و بانفوذ در کشور بود.
امریکایان، اصلاً، به این علاقمندی ندارند، تا افغانستان کشور باثبات باشد. اگرچه آنها ما را در این مورد اطمینان داده میتوانند که میخواهند در آنجا تشکیلات جدی دولتی ایجاد کنند، ولی، طوریکه معلوم است، فاصله بین حرف و عمل سیاستمداران امریکایی، نسبت به سیاستمداران کشورهای دیگر، به مراتب بیشتر است (آنها نسبت دوران کوتاه انتخاباتی همیشه در حالت تب و لرز ماقبل انتخاباتی قرار دارند).
از همینرو، این پیشنهاد واقعاً هم بااهمیت است که آنها، بالاخره، از انجا خارج شوند. به خاطریکه حضور آنها در خود خاک افغانستان و نه هم در اطراف آن مفید نیست.
برعلاوه این، خود امریکایان در آنجا با مشکلات به مراتب بیشتر، نسبت به آنچه انظار داشتند، مواجه میگردند.

© AFP 2023 / Noorullah Shirzadaجنگ در افغانستان برای ایالات متحده – به مثابه گیرماندن در "باتلاق" است
جنگ در افغانستان برای ایالات متحده – به مثابه گیرماندن در باتلاق است - اسپوتنیک افغانستان
جنگ در افغانستان برای ایالات متحده – به مثابه گیرماندن در "باتلاق" است

آنچه که به مفکوره تعویض نیروهای امریکایی توسط اجیران کمپنی های نظامی مربوط میگردد، پس، به نظر من، این فقط ثابت می سازد که از طریق این کمپنی ها میتوان پول های زیادی، نسبت به بودجه وزارت دفاع بدست آورد. برعلاوه این، اگر سربازان امریکایی مردم ملکی را بصورت وحشیانه به قتل میرسانند — این باعث بروز مشکلات زیادی میگردد. اگر این کار را سربازان اجیر انجام میدهند — پس این باعث بروز مشکلات سیاسی نمی گردد.
اناتولی ویسیرمان می افزاید، تا جای که من قضاوت کرده میتوانم، امریکایان از حضور مستقیم نظامی به حضور نظامی تجارتی فقط زمان گذار میکنند، وقتیکه شک داشته باشند که آنها مدت زمان زیادی باید به اعمال وحشیانه و کشتار جمعی باشندگان ملکی ادامه دهند. و نه کشتن مردم ملکی در افغانستان به خاطر عملاً ناممکن است که در آنجا تفکیک نمودن مردم ملکی از افراد مسلح ناممکن است. مشکل جنبش چریکی فقط دو راه حل مجاز دارد. یکی راه ایجاد شرایط زندگی صلح آمیز است که مردم را به از دست کشسیدن از فعالیت های چریکی تشویق سازد. راه دوم — نابودسازی کتلوی نه تنها آنهایی که سلاح به دست گرفته، بلکه آنهایی می باشد که توان این کار را دارا می باشند.
ما معمولاً از شیوه اولی استفاده میکنیم. نمایندگان مدنیت اروپای غربی و انگریزی — ساکسون — از شیوه دومی کار میگیرند. این کار در مستعمره های مختلف صورت گرفته و حالا نیز در آن کشورهای ادامه میدهند، به جای که امریکایان و متحدان آنها وارد میشوند. یعنی گذار به کمپنی های خصوصی نظامی — این با احتمال خوب بدان معنی است که امریکایان قصد دارند به وحشی گری ادامه دهند و میخواهند از مسوولیت به خاطر این وحشی گری ها شانه خالی کنند.

نوار خبری
0
برای شرکت در گفتگو
ورود به سیستمیا ثبت نام کنید
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала