پروژه امریکایی فاصله گرفتن از اسلام

عبدالکبیر اوزکان در روزنامه Milli Gazete، چاپ ترکیه می نویسد، بر اعلامیه غیرمنتظره محمد بن سلمان شهزاده ولیعهد عربستان سعودی راجع به اینکه «ما به اسلامی میانه برمیگردیم»، میتوان به گونه های مختلف تبصره نمود.

اگر این واقعیت را مدنظر گرفت که این پروژه — محصول امریکایی است، و آن متوجه تخریب جهان اسلام می باشد، پس ما اشتباه نخواهیم کرد، اگر فرض کنیم که شهزاده این اعلامیه را برای آن ایراد کرده، تا در آینده تاج و تخت را برای خود تضمین کند. با درنظرداشت نفوذ که امریکا بر عربستان سعودی دارد، میتوان با اطمینان انتظار داشت که در صورت وفات پادشاه کنونی یا کنار رفتن او به کدام علت دیگر امریکا همه چیز را به حال خود رها نخواهد کرد. زیرا کسی که در راس عربستان سعودی قرار داشته باشد، نباید برخلاف امریکا عمل نماید. و، ممکن، از همینرو شهزاده، که مدعی لقب شاهی است، از مفکوره اسلام میانه رو و در ماهیت امر اسلام عاری از محتوای زنده حمایت کرده و در عین حال نشان دادن این امر را لازم دیده که در صورت به قدرت رسیدن او در این جهت مساعی بخرج خواهد داد.
خلاصه اینکه شهزاده قبل از جلوس برتخت، خواسته همکار آینده خود را اعلان نماید. با وجود این همه، اگر هدف او هرچه بود، میتوان گفت که عربستان سعودی نیز به صفوف طرفدران ساده ساختن اسلام وارد شده و یا وعده شمول در آن را داده است.
شهزاده سعودی — یگانه طرفدار اسلام میانه رو یا دیالوگ بین مذاهب نیست. آنهایی که فکر میکنند که برای رسیدن به این یا آن مقام در آینده یا حفظ کرسی های خود باید با امریکا همنوا عمل کرد، کم نیستند. در عین حال، کسی که طی سالیان زیادی مساعی برای آن بخرج میداد، تا سلطه اسلام میانه رور را در کشور خود تامین کند یا به عباره دیگر جامعه بی محتوا را ایجاد کند، پس میتوان گفت که جهان اسلام برای مدت زمان طولانی از تجاوز امریکا رهایی نخواهد یافت.
در صورت نظراندازی به حوادث از این نقطه نظر و همچنان با مدنظرگرفتن بدگمانی های معین که در باره مرگ برخی مدعیان تاج و تخت در عربستان سعودی وجود دارند که، ممکن، باید راه را برای رسیدن به تخت برای شهزداه پاک میکرد که وعده داده که «ما به اسلام میانه رو برمیگردیم» بیانگر نه تنها ترجیحات شخصی اوست. میتوان گفت که از نقطه نظر امریکا اینکه مسلمانان چه عقیده دارند، آنقدر مهم نیست، بلکه نقطه مهم اینست که دالرهای نفتی جهان اسلام به بانک های امریکایی جریان داشته باشند. ولی برای تامین تسلسل این جریان آنها به رهبران نیاز دارند که بصورت داوطلبانه با آنها مشترکاً عمل نمایند. از همینرو آنها یا به طریق کودتای دولتی طرفدران خود را به قدرت میرسانند، یا آنها را در کرسی های بانفوذ، با اشغال دولت که گویا رهبران دولت دیکتاتورند و به بهانه آوردن دموکراسی، می نشانند. اگر تغییر ساختار کدام کشور بطور دلخواه ممکن نمی شود، آنگاه آنها به راه دیگر متوسل میشوند و در دول که در آنها چنین حکمروایان سرکش حکمروایی میکنند، سازمان های تروریستی می گمارند.
با درنظرداشت اینکه اولین کشور اسلامی که ترامپ از لحظه انتخاب شدن از آن بازدید بعمل آورد، عربستان سعودی بود و در جریان این بازدید موافقت نامه راجع به خریداری تسلیحات به ارزش 300 میلیارد دالر امضا شد، میتوان شک نداشت که امریکا این کشور را به حال خود رها نخواهد کرد.
در عین حال، اگر سخنان راجع به اسلام میانه را فقط به مثابه بی محتواساختن دین اسلام و نادیده گرفتن بُعد امپریالیستی این مساله نسبت به کشور اسلامی تلقی نمود، این ارزیابی کامل نخواهد بود. چون بحث راجع به اسلام میانه رو — این وسیله است که که به تابعیت و استثمار جهان اسلام و تامین کنترول بر آنها، مساعدت میکند. اینکه شهزاده ولیعهد عربستان سعودی که هنوز بر تخت جلوس هم نکرده، تضمین آینده خود را در اسلام میانه رو می بیند، ما را به تفکر معین در زمینه وادار می سازد. و جهان اسلام باید به این موضوع توجه بسیار دقیق مبذول نماید.