توریست روسی که به افغانستان به مهمانی نزد طالبان رفته

© Sputnik / Valeriy Melnikov /  مراجعه به بانک تصاویر توریست روسی که به افغانستان به مهمانی نزد طالبان رفته
توریست روسی که به افغانستان به مهمانی نزد طالبان رفته - اسپوتنیک افغانستان
عضو شوید
افغانستان – یکی از خطرناکترین جاها در روی زمین است. جنگ، تابوت های جستی، اعمال تروریستی و نظم قرون اوسطایی در آن امر عادی است. رفتن به آنجا جهت سفر توریستی – حد اقل فیصله غیرعادی محسوب میشود. اما دمیتری سویردلوف تبعه روسیه آن را اتخاذ کرد و به مهمانی نزد طالبان رفت و با عافیت برگشت.

او به نشریه «Lenta.ru» راجع به خاطرات خود چنین معلومات داد.

ما با دوستان خود به افغانستان رفتیم، تا خود را بیازمائیم، ببینیم که مردم در این دولت، جای که جنگ طی چند دهه قطع نمیشود، چگونه زندگی میکنند. ما رفتیم، تا آنچه را که داریم، اندکی بیشتر قدردانی کنیم. دوست من میخواست به دیوار پایگاه نظامی که زمان در آن آشنای نزدیک او خدمت میکرد، دسته گل بگذارد. سفر به افغانستان — این در هر صورت با سفر به سیاره دیگر برابر است. در آنجا قوانین دیگر و قواعد دیگر وجود دارند. قواعد زمان جنگ. اگر شما را افغانها بپذیرند، پس آنها تو را از قلب پاک می پذیرند. از افغانها میتوان یک کیفیت ارزشمند — خوشی نمودن به چیزهای خورد و ریزه — آموخت.

Публикация от Дмитрий Свердлов // GQ Travel (@gqtravelru) 8 Май 2018 в 1:40 PDT

رفتن تا کابل

توصیه غیرعلنی از وزارت خارجه در مورد نه دادن ویزای توریستی به افغانستان وجود دارد. اما دریافت نمودن ویزا برای ما ضروری بود. بار اول به سفارت من در جشن نوروز — جشن سال نو افغانی، آمدم که در تاریخ 21 مارچ تجلیل میشود. واضح است که سفارت در این روز کار نمی کرد. بعد از دو روز من باردیگر آمدم. کارمندان سفارت بسیار متعجب شدند که هدف سفر من — توریزم است. آنها حتی فورمه توریستی نداشتند. در اکثر موارد یا ویزای کاری یا برای وزارت خارجه صادر میکنند. «قونسل» از من در باره سفر:هدف، موعد و دلیل آن پرسید. نه بدون مشکل، اما در نهایت امر، ویزا را برای ما منظور نمودند.

ما در پرواز مستقیم مسکو — کابل پرواز نمودیم. پروازها را کمپنی هوایی Ariana Afghan Airlines انجام میدهد. این کمپنی در سیستم آزاد ریزرف نمودن Amadeus وجود ندارد، اما باوجود این آنها دفتر و حتی سایت دارند، جای که میتوان تکت خرید. پروازها را طیارات کهنه انجام میدهند و عمله آنها، قاعده تاً، از اوکراین می باشد. پیلوتان و خدمه برخورد بسیار عالی دارند و هیچگونه برخورد منفی نسبت به روسان وجود ندارد. در چنین نقاط داغ وحدت ملل سلاوی به مراتب سریعتر رخ میدهد.

90% مسافرین در طیاره — افغانان بودند. این تحصیل کرده ترین و روشنفکرترین بخش جمیعت است. من از آنها راجع به هدف سفر شان می پرسیدم و تقریباً همه پاسخ میدادند که جهت دیدن خویشاوندان میروند که در افغانستان باقی مانده اند. آنها بسیار متعجب شدند که ما به آنجا فقط برای سیرو سیاحت میرویم. همه به یک صدا می گفتند:اگر اقارب و خویشاوندان شان نمی بودند که در آنجا مانده، آنها هیچگاه به وطن برنمی گشتند. حتی برای افغانان روسیه — این سفر غیرعادی بود.

امنیت رفت و آمد در کشور را نه محافظین مسلح، نه موتر زرهی، بلکه لباس ملی تضمین می کند. اولین کاری که ما در باره سفر انجام دادیم — به خیاط خانه محلی رفتیم، جای که قد و اندام ما را اندازه گیری کردند و لباس ملی را برای ما دوختند. وقتیکه تو در لباس ملی عنعنوی افغانی گردش میکنی یا در موتر میروی، پس از جمیعت شدیداً فرق نمی شوی.

جنگ جنگ است

روزی ما هنگام سفر از دهقان محلی پرسیدیم که او نسبت به اینکه در کشورش چند دهه عملیات جنگی ادامه دارد، چگونه برخورد میکند. او پاسخ داد که جنگ جنگ است، ولی او باید زمین خود را کشت کند و خانواده خود را تغذیه نماید. افغانان نسبت به جنگ، مانند ما نسبت به هوای بد در بیرون از کلکین برخورد مینمایند. واضحاً، ناخوش آیند است، مگر کار را نباید ترک کرد. تو میتوانی در هرلحظه توسط ماین منفجر شوی، اما این دلیل برای به تعویق انداختن زندگی خود به فردا بوده نمی تواند.

سفر در پامیر، تاجکی، افغانی و چینایی

فقط پنج-هفت فیصد جمیعت — مردم باسواد می باشند که خواندن و نوشتن را بلد اند. راهنمای ما افغان نادر با تحصیلات عالی بود. ما از او پرسیدیم که بخش تحصیل کرده جمیعت نسبت به تحریک «طالبان» (ممنوع در روسیه) چگونه برخورد میکنند. او به ما راجع به قریه قصه کرد که او در آن بزرگ شده است. وقتیکه طالبان آمدند، آنها به باشندگان محلی آخرین ساعت تیری ها: اتن، موسیقی و تلویزیون ممنوع ساختند. وقتی زیادی نه گذشت و باشندگان محلی به زور خود طالبان را از قریه اخراج کردند. زندگی کردن تحت چنین ستم که حتی ساده ترین ساعت تیری ها نداشته باشی، بسیار دشوار است.

افغانان تحصیل کرده امیدوارند که کشور شان کدام وقتی دوباره به جامعه مدنی مبدل خواهد گشت. کمتر کسی میداند که در سال های 1950 افغانستان دولت کاملاً متمدن بود و در شهرهای بزرگ دیدن زن در پطلون امر عادی بود. من باور دارم که اگر در افغانستان فعالیت های جنگی وجود نمی داشتند، پس در آنجا تعداد زیادی توریستان وجود میداشت. اول اینکه، این زادگاه آئین زرتشتی است. دوم اینکه، طبیعت بسیار زیبا دارد: دره پنجشیر و کوتل خیبر بسیار دیدنی اند. قبلاً در اینجا مجسمه های بزرگ بودا وجود داشتند، ولی آنها را، با تاسف، منفجر ساختند.

حالا در کشور عملاً بی نظمی عام و تام مسلط است. نقاط وجود دارند، جای که حکومت کنترول دارد، اما همه میدانند که به مجرد آنکه امریکایان از کشور بروند، طالبان دوباره به قدرت باز خواهند گشت. «حفظ بی نظمی»به نفع امریکایان می باشد. در افغانستان اختلاف بر پایه ملیت همیشه وجود داشت.

برای ما دیدن جاهای که در آن طرز زندگی عنعنوی حفظ گردیده، دلچسپ بود. ما از یک قشلاق کوهستانی دیدن نمودیم، جای که هیچگاه خارجیان نبودند. وقتیکه اتحاد شوروی قطعات محدود به افغانستان وارد نمود، در نزدیک این قشلاق تولی کشف شوروی قرار داشت، اما به خود قشلاق داخل نمی شدند. ما اولین خارجیان بودیم که به اینجا آمدیم و از ما پذیرایی کردند و به خانه دعوت نمودند و نان و آب دادند. مگر زنان را نه دیدیم — مردم محلی زنان شان را پنهان میکنند، از همینرو فقط مردان معاشرت مینمایند.

کشور در سطح زیر فقر به سر می برد. مگر سلاح در هر خانواده و در هر خانه وجود دارد. و این فقط شیوه بقا است، نه چیزی بیش از این. پیشبرد فعالیت های جنگی بر دیدگاه افغانان تائثیر نموده، اکثریت آنها به تقدیر باور دارند که مرگ را چیزی حتمی میدانند که میتواند در هرلحظه رخ دهد. چانس زیستن تا پیری به حدی پائین است که هیچکس راجع به تقاعد حتی فکر هم نمی کند. رویای عمده همه باشندگان افغانستان — رفتن از کشور است. سفارت روسیه از درخواست های دریافت نمودن ویزا و جواز زندگی کردن در روسیه پر است. اکثراً به افغانها جواب رد میدهند.

مواد مخدر

در افغانستان قانون مصرف مشروبات را ممنوع می سازد. یگانه شیوه آرامش روانی — مواد مخدر است. تقریباً همه و به مقدار زیاد آن را مصرف میکنند. ما شاهد آن بودیم که چگونه مردم کهنسال مقدار زیادی چرس میکشیدند. از یک دهم حصه این مخلوط دوزخی هر باشنده اروپایی از پا درآمده میتواند، اما پیرمردان افغان، بدون اندکترین توجه به تعجب ما، چرس را پی هم به مقدار زیاد میکشیدند.

در اصل، مشروب را میتوان در افغانستان پیدا کرد. ما با راهنما صحبت کردیم و در روز بعد او برای ما سه بوتل بیر «بالتیکا 7» آورد که با پول ما در حدود سه هزار روبل ارزش داشت. بار دیگر ما از او خواستیم که الکول پیدا کند و او یک بوتل ودکای تاجکی به قیمت دو هزار روبل آورد.

در افغانستان عملاً کشت خشخاش در مزارع برای تولید تریاک مجاز است. از هیچکس پوشیده نیست که تولید هیروئین در افغانستان با آمدن امریکایان صدها مرتبه افزایش یافته است. برای اکثریت مردم — این یگانه امکان بقا است. مزارع خشخاش را حالا عمده تاً طالبان کنترول میکنند. تولید مقدار عظیم هیروئین که از طریق تاجکستان به روسیه و بعداً — به اروپا انتقال داده میشود — به نفع همه است.

ما روزی از کنار مزرعه خشخاش می گذشتیم و دهقان را دیدیم و خواستیم با او صحبت نمائیم. از راهنما خواهش کردیم که توقف کند، اما او مدت طولانی مقاومت میکرد، به خاطری که نمی دانست که نتیجه چه خواهد شد. طالبان، قاعده تاً، توریستان را چندان دوست ندارند و توریستان به ولایات افغانستان به ندرت سفر میکنند.

مالک مزرعه خشخاش (که به نظر من، چندین هکتار بود) ما را به نوشیدن چای دعوت کرد. او به زبان روسی نسبتاً خوب صحبت میکرد: او در وقت خود در اتحاد شوروی تحصیل کرده بود. طی یک فصل از مزرعه خشخاش او تقریباً 15 هزار دالر عاید به دست می آورد. بهای تریاک پروسس شده در سرحد با تاجکستان تا 100 هزار دالر میرسد. بعد از عبور از سرحد با روسیه — تا چند میلیون دالر بالا میرود.

خود او هیچگاه مواد مخدر استعمال نکرده و این کار را به کارگران خود نیز ممنوع می سازد. در عین حال او کار خود را فقط به مثابه بیزنس بررسی میکند: استعمال نمودن یا نه نمودن مواد مخدر کار جداگانه هرکس است. برعلاوه تولید تریاک به مثابه مبارزه مذهبی با غرب در حال پوسیده شدن تلقی میشود. از جانب دیگر، وریانت های دیگر کسب درآمد قانونی وجود ندارند. مردم زندگی بسیار فقیرانه دارد و عاید با ثبات با بردن تکت لاتری برابر است.

ترور معیار زندگی است

من از مردم محلی می پرسم، چرا مردم اعمال تروریستی انجام میدهند؟ علل اساسی، به عقیده هم صحبتان افغان من، سطح پائین درک جوانان و نبود سیستم تعلیمی می باشد. نسل جوان امیدی به آینده روشن ندارد و میتودهای اثرگذاری روانی بر آنها نتائیج اوپراتیفی به بار می آورد. برای آنها انجام دادن عمل تروریستی — چانس کسب شهادت و رفتن به جنت است. در سرحد با پاکستان کمپ های زیادی شهدا(انتحاریان) وجود دارند که منتظر نوبت خود برای انجام عمل تروریستی می باشند.

 طبق معلومات سازمان ملل متحد، در سال 2018 به تعداد 3804 باشنده ملکی قربانی عملیات جنگی شده و بیش از 8 هزار دیگر صدمه دیده اند. در هیچ جای دیگر در جهان چنین بی نظمی و زورگویی وجود ندارد. برای ما عمل تروریستی که بیش از صد نفر قربانی آن میگردد، فاجعه است که به ماتم ملی به سطح دولت منجر میگردد. برای آنها چنین اعمال تروریستی — امر روزمره عادی است. چنین اعمال تروریستی بطور متناوب ماه یکبار رخ میدهند. در افغانستان اصلاً هیچ منطقه امن وجود ندارد. اگر کدام منطقه حفاظت میشود (مانند کدام وزارت)، پس، برعکس، آن به هدف هرچه بیشتر دلچسپ برای تروریستان مبدل میگردد و تروریستان انتحاری اکثراً خود را در پهلوی آن منفجر می سازند.

طالبان در بدل آزادسازی گروگانان اکثراً غرامت مطالبه میکنند. روسیه نه تنها اتباع خود، بلکه اتباع کشورهای عضو جامعه دول مستقل را نیز تنها نمی گذارد. چندی قبل با شرکت مستقیم دیپلوماتان روسیه پیلوتان ملداوی آزاد شدند. آنها نزد طالبان اسیر شده بودند. افراد مسلح داعش (سازمان ممنوع در روسیه) به ندرت اسیران را زنده می مانند. ما اصل احتیاط را جداً رعایت میکردیم. هیچگاه در یک رستوران نان نمی خوردیم و همیشه هوتل را تعویض میکردیم. در روز دوم سفر ما هنگام نان چاشت راهنمای مه به سرعت نزد ما آمد و گفت که در اینجا امن نیست و ما باید به شهر امن تر مزارشریف برگردیم.

گروگان گیری در افغانستان به خاطر بدست آوردن پول صورت میگیرد. حتی در کابل نیز به ندرت میتوان اتباع خارجی را دید. محافظان مسلح فقط برای ترساندن اشخاص اوباش و معتادین مواد مخدر ضروری است.

بدون راهنما یا محافظان و اکثراً بدون هردوی آنها، در افغانستان هیچ کاری کرده نمی توانی. دزدی میکنند، به اسارت میگیرند یا می کشند. خوشبختانه احتیاط و مهارت حرفوی راهنمای ما به ما امکان جلوگیری از حوادث ناخوش آیند و بازگشت با عافیت به روسیه را فراهم ساخت. افغانستان — کشور زیبا، اما خطرناک است. و این را باید همیشه با یاد داشت.

 

 

نوار خبری
0
برای شرکت در گفتگو
ورود به سیستمیا ثبت نام کنید
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала